سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

تولد بابایی

من کسی را دارم که به جای تمام آدم‌ها دوستم دارد... مراقب است که غمگین نشوم و شانه‌هاش همیشه برای بغض‌های احتمالی‌ من آماده‌است! من کسی را دارم که حواسش به دلم هست که نگیرد، به چشم‌هایم هست که نبارد و به چینیِ نازک احساسم هست که نشکند... من کسی را دارم که حضورش برای من "همه" است و وقتی دارمش، نیازی به هیچ‌کس ندارم... من کسی را دارم که آرامم می‌کند در همه حال، و هر کاری می‌کند که لب‌هایم بخندد، کسی که آغوشش برای من پناه دهنده است مدام و حرف‌ها و کلامش در همه حالی مرا امید می‌بخشد. من کسی را دارم که دوستش دارم، زیاد هم دوستش دارم. من امیر ر...
23 شهريور 1401

شش پیر

از اونجایی که تنگ تیزآب خیلی خیلی خوش گذشت 😀 تصمیم گرفتیم هفته ی بعدش که میشه امروز بریم با خانواده طرف سپیدان 💃😍 و تصمیم گرفتیم بریم شش پیر  خیلی خیلی بهمون خوش گذشت فقط بس که آب اونجا سرد بود نمیشد دست توش ببریم😂 ولی داداشی و عمو رحمان شنا هم کردن🤭😳 شما یعنی همه چیز برای من شما را با تمام قلبم دوست دارم و هرکاری انجام خواهم داد برای این که شما را خوشحال کنم😘😘😘😘 بودن شما زیباترین اتفاق دنیاست ...
4 شهريور 1401
1